وضعیت زنان در هند

ساخت وبلاگ
وضعیت زنان در هند«شما با نگاه به وضعیت زنان یك ملت می توانید از آن كشور سخن بگویید.»
جواهر لعل نهرو با لحاظ فقر و گرسنگی دست كم هفت حوزه تبعیض علیه زنان در هند وجود دارد:
۱- سوءتغذیه: هند بالاترین نرخ سوء تغذیه در كودكان را دارد چرا كه سنت این كشور چنین اقتضا می كند كه زنان در طی زندگی خود همواره آخرین لقمه و كمترین لقمه را بخورند حتی زمانی كه باردار هستند. زنان دارای سوءتغدیه بچه هایی دارای سوءتغذیه به دنیا می آورند و این چرخه دائماً ادامه دارد.
۲- وضعیت بهداشتی نامطلوب: زنان در قیاس با مردان از امكانات بهداشتی كمتری برخوردارند و بسیاری از زنان در هنگام وضع حمل به دلیل بیماری هایی كه به آسانی قابل درمان است می میرند، شرایط كاری و آلودگی محیط زیست سلامتی زنان را آسیب پذیر می كند.
۳- عدم آموزش مناسب: خانواده ها به آموزش دختران كمتر از پسران اهمیت می دهند و بیشتر از پسران مانع رفتن آنها به مدرسه می شوند. این امر یا به دلیل استفاده آنها در خانه است یا به دلیل ترس از سوءاستفاده از آنهاست.
۴- كار طاقت فرسا: زنان ساعت های طولانی تری را كار می كنند و كار آنها سخت تر از مردان است. در عین حال كار آنها به حساب نمی آید. مردان می گویند زنان مانند بچه ها می خورند و هیچ كار نمی كنند و پیشرفت فناوری در كشاورزی بر زنان اثر منفی برجای گذاشته است.
۵- عدم مهارت كافی: در حوزه استخدام خاصه در امر كشاورزی به زنان توجه نمی شود.
۶- سوءاستفاده: در سال های اخیر خشونت علیه زنان در هند رو به افزایش گذاشته است. آزار و اذیت جنسی، هتك حرمت و جنایت های دیگر نمونه هایی از آن هستند. ترس از تجاوز آرمان های زنان را از میان می برد. سقط جنین و كودك كشی از اشكال دیگر خشونت نسبت به زنان در جامعه هند به شمار می رود.
۷- ضعف: هر چند كه در قانون اساسی برای زنان حقوق مساوی در نظر گرفته شده اما حمایت قانونی در مواجهه با سنت های قالب و مردسالارانه چندان كارآمد نیست. زنان نمی توانند تصمیم بگیرند كه با چه كسی ازدواج كنند و عمدتاً مانند بچه ها شوهر داده می شوند. از مفسرهای قانونی مختلف برای محروم كردن زن ها از ارث استفاده می شود.
●گره ناگشودنی
بزرگترین تراژدی كه بشر امروز با آن مواجه است گرسنگی مزمن است: پدیده ای غیرقابل تحمل كه روزانه جان ۲۴۰۰۰ نفر از ما را می گیرد. زندگی برای یك پنجم انسان ها مبارزه برای بقاء آنهم در شرایط فقر مدام است.
روز به روز زندگی یك میلیارد انسان به دلیل گرسنگی مزمن كوتاهتر و آسیب پذیرتر می شود روز به روز یك میلیارد نفر فرصت ها و امكانات بهداشتی و زندگی مولد را از دست می دهند.
افرادی كه گرسنگی مزمن دارند و در فقر شدید به سر می برند .نمی توانند شرایط خود را تغییر بدهند و به خودكفایی برسند .نفوذ آشكار این وضعیت را در زندگی زنان می توان مشاهده نمود آنها به همراه بچه ها قربانیان اصلی گرسنگی هستند و به هیچ عنوان نمی توانند به گرسنگی خود و خانواده هایشان پایان دهند.
پروژه گرسنگی بر آن است كه گرسنگی دائم در هند و سایر نقاط جهان كه در آن گرسنگی همچنان معضلی اجتماعی است. عمدتاً معلول حاشیه راندن، انقیاد و ضعیف نمودن زنان است. افزون بر این سركوب زنان ریشه در بافت جامعه هند، سنت ها، نظام های حقوقی و آموزشی و خانواده دارد. طرفه آن كه عمده اقدامات در راستای رفع گرسنگی در دست زنان است.
در گذشته زنان مسئولیت اولیه رفاه خانواده شان را داشتند. در عین حال نمی توانستند به گونه ای نظام مند به منابع مورد نیاز جهت انجام این مسئولیت خطیر كه خود شامل آموزش، بهداشت، آموزش شغلی و آزادی در تصمیم گیری های خانوادگی است دسترسی داشته باشند. هدف مقاله حاضر به دست آوردن فهمی مشترك در خصوص وضعیت زنان در هند و تأثیر آن در تداوم گرسنگی در این كشور است. موضوعات هفتگانه ای كه پیشتر ذكر گردید وضعیت اسفبار زنان را با تأكید بر زنان روستایی در هند نشان می دهد.
●زنان در آمار
هند با جمعیتی بالغ بر نهصد و هشتاد و نه میلیون نفر دومین كشور پرجمعیت دنیاست. از این تعداد ۱۲۰ میلیون را زنان تشكیل می دهند كه در فقر به سر می برند. هند ۱۶% جمعیت جهانی را به خود اختصاص داده اما تنها ۴/۲ درصد از سرزمین این كشور دارای منابع طبیعی متراكم است. بیش از ۷۰% جمعیت هند از طریق منابع زمینی ارتزاق می كنند كه ۸۴% از كسانی كه اقتصاد كشاورزی را پیش می برند زنان هستند. هند یكی از معدود كشورهایی است كه در آن جمعیت مردان از زنان بیشتر است و این عدم تعادل روز به روز بیشتر می شود. نرخ مرگ ومیر در نواحی روستایی بیشترین میزان را در سطح جهان دارد. از نگاه جهانی در هند در ازاء هر ۱۹ درصد تولد ۲۷درصد مرگ و میر وجود دارد. به نظر می رسد كه بیشترین مرگ و میر در زنان بین سنین ۱ و ۵ سال صورت می گیرد و نرخ بالای مرگ و میر منجر به كاهش زنان در جمعیت هند شده است. چاترجی(۱۹۹۰) چنین تخمین می زند كه مرگ ومیر دختران جوان در هند در قیاس با پسران بیش از ۳۰۰ هزار نفر در سال است و از هر ۶ نوزاد كه می میرد یك نوزاد به دلیل تبعیض جنسی جان خود را از دست می دهد. از پانزده میلیون نوزاد دختری كه در هند به دنیا می آید تقریباً ۲۵% از آنها به ۱۵ سال نمی رسند. هند اولین كشوری است كه یك طرح كنترل جمعیت در خانواده را رسماً در سال ۱۹۵۲ ارائه كرد. در عین حال جمعیت این كشور از ۳۶۱ میلیون در سال ۱۹۵۱ به ۸۴۴ میلیون در سال ۱۹۹۱ افزایش یافت. نرخ كل زاد و ولد در هند ۸/۳% است. این میزان با استانداردهای جهانی مطابق است اما میزان خالص افزایش جمعیت منجر به احساس حفظ رشد جمعیت به مثابه یكی از ۶ هدف مهم برنامه پنج ساله هشتم شده است.
از سال ۱۹۷۰ استفاده از شیوه های بارداری مدرن بین ۱۰ تا ۴۰ درصد افزایش یافته البته استفاده از این روش ها در شمال و جنوب هند بسیار متغیر است. برجسته ترین جنبه استفاده از شیوه های بارداری در هند ضدعفونی كردن است كه در بیش از ۸۵% شیوه های باروری مدرن استفاده می شود. زنانی كه از امكانات استرلیزاسیون بهره می برند. ۹۰% تمام كسانی كه از این امكانات بهره مند می شوند را در برمی گیرند.
قانون اساسی هند به زنان حقوق مساوی با مردان داده است اما سنت های مردسالارانه قوی، همچنان اعمال نفوذ می كند و زندگی زنان را تعریف و تعیین می كند. در اغلب خانواده های هندی یك دختر مایه دردسر محسوب می شود و باید معتقد باشد كه او پایین تر و حقیرتر از مرد و بدلی برای اوست. پسران ستایش می شوند و محترم شمرده می شوند، مادر یكصد پسر بودن خود یكی از بركات خداوندی در آیین هند محسوب می شود.
ریشه ایده هندی رفتار مناسب با زنان را می توان در قوانین وضع شده توسط مانو در ۲۰۰ قبل میلاد جستجو كرد: در مورد یك دختر جوان، زن جوان یا حتی یك زن میانسال هیچ چیز نباید به طور مستقل انجام گیرد و حتی در خانه شخصی خودش یك دختر در دوران كودكی باید تابع پدرش، در جوانی تابع شوهرش و زمانی كه شوهرش مرد باید تابع پسرانش باشد. یك زن هیچ گاه نباید مستقل عمل كند. ۲۰۰۰ قبل از میلاد مطالعه ای در مورد زنان(ssp) ۲۰ روستا را در ۴ منطقه در ایالت ماهاراشترا قرار دارند به این شیوه بررسی كرده است.
مسئله اصلی كه زنان با آن در مبارزه هستند بقاء است. درآمد كم وعدم استخدام عمده ترین دغدغه هایی است كه این زنان را آزار می دهد. بقاء دل مشغولی دائمی است و در اصل، بقاء یعنی غذا .عمده ترین مسائل عبارتند از نبود مایحتاج اساسی مانند غذا، آب، سوخت و خوراك (علوفه) و امكانات بهداشتی، افزون بر این تخریب محیط زیست و اینكه اغلب مشاغل سنتی آنها كاركرد خود را از دست داده است شرایطی است كه ادامه زندگی و تأمین خانواده را برای زنان بسان گذشته بسیار دشوار ساخته است.●سوء تغذیه زنان
نرخ بالای سوء تغذیه در جنوب آسیا عمیقاً ریشه در نابرابری زنان و مردان دارد. بی توجهی مردان به دختران و زنان نخستین دلیل عمده سوء تغذیه بچه ها در جنوب آسیا است. این مسئله در سایر نقاط دنیا كمتر مشاهده می شود. مسئله مذكور در مقاله ای تحت عنوان راز آسیا كه در سال ۱۹۹۶ از سوی یونیسف منتشر شد مورد بررسی قرار گرفته است در این مقاله نرخ سوءتغذیه كودكان در جنوب آسیا با نرخ سوءتغذیه كودكان در آفریقا مقایسه شده است. براین اساس می توان گفت كه سوء تغذیه در جنوب آسیا شدیدتر است دلیل عمده این مسأله آن است كه زنان در جنوب آسیا در قیاس با آفریقا از حق آزادی و اظهار نظر كمتری برخوردارند. قضاوت و ابراز وجود و استقلال در این منطقه به شدت محكوم می شود. میلیون ها زن در جنوب آ سیا برای آنچه كه مایل به انجام آن هستند را نیز برای تأمین خواسته های فرزندانشان از دانش، ابزار و آزادی لازم و كافی برخوردار نیستند. نابرابری های جنسی در تغذیه از دوران كودكی تا بزرگسالی كاملاً مشهود است. در واقع جنسیت به لحاظ آماری عمده ترین ملاك سوءتغذیه در میان جوانان است و سوء تغذیه علت اساسی و مستقیم مرگ ومیر در میان دختران زیر ۵ سال به شمار می رود.
زنان در دوران كودكی دوره شیرخوارگی كمتری داشته و كمتر از این موهبت بهره مند می شوند.
مردان در كودكی و بزرگسالی به خوبی تغذیه می شوند میزان مصرف كالری در زنان میانسال تقریباً هزار برابر كمتر از مردان است. آمار مذكور در ایالت پنجاب گرفته شده است.مقایسه مطالعات خانواده ها در نقاط مختلف كشور(هند) نشان می دهد كه برابری تغذیه بین مردان و زنان در ایالات شمالی در قیاس با ایالات جنوبی كمتر است.
بنابر پژوهشی در مورد كم خونی، بیش از ۹۵% دختران سنین ۶ تا ۱۴سال در كلكته حدود ۶۷% در حیدرآباد، ۷۳% در دهلی نو و حدود ۱۸% در مدرس به این عارضه مبتلا بودند. این پژوهش همچنین نشان می دهد كه شیوع كم خونی در میان زنان ۱۵ تا ۲۴سال و ۲۵ تا ۴۴ سال از الگوهای یكسانی تبعیت می كند. كم خونی علاوه بر افزایش خطرات در دوران بارداری احتمال ابتلای زنان به بیماری هایی نظیر سل را افزایش می دهد و از توانایی زنان برای انجام فعالیت های روزمره نظیر پرداختن به امور خانه، مراقبت از بچه ها و كار در مزرعه می كاهد. عمده فعالیت های جسمانی مانند پیاده روی در یك مسیر معمولی هر فردی كه به كم خونی شدید مبتلاست را به ستوه می آورد.
●وضعیت بهداشتی زنان
بقاء از طریق چرخه عادی زندگی بزرگترین منبع چالش زنان به شمار می رود. شیردادن به بچه های دختر به مدت كم نشان از تقابل شدید به داشتن فرزندان پسر دارد. اگر زنان به طور خاص مایلند كه فرزند پسر داشته باشند عمداً سعی می كنند پس از آنكه نوزاد دختری به دنیا آوردند مجدداً باردار شوند. در مقابل زنان آگاهانه پس از به دنیا آمدن فرزندان پسر به منظور مراقبت بیشتر از او، از بارداری مجدد پرهیز می كنند.
نخستین روشی كه والدین نسبت به فرزندان دختر خود واكنش تبعیض آمیز نشان می دهند بی توجهی نسبت به دختر در هنگام بیماری اوست. دخترها در هنگام بیماری كمتر به دكتر فرستاده می شوند. براساس مطالعه ای كه در پنجاب انجام گرفته هزینه های پزشكی كه صرف پسرها می شود ۳/۲برابر بیشتر از دختران است.
●مرگ و میر مادران
نرخ مرگ و میر مادران در هند در مناطق روستایی نسبت به سایر كشورهای جهان از همه بالاتر است. از جمله عواملی كه در افزایش میزان مرگ و میر زنان در هند مؤثر است عدم تمایل به دریافت مراقبت های بهداشتی به هنگام بارداری است. از نگاه آنها بارداری وضعیتی موقتی است كه می گذرد. آمارهای ملی حاكی از آن است كه تنها ۴۰% تا۵۰% زنان از مراقبت های بیش از زایمان برخوردار می شوند.
اسناد و مدارك مربوط به ایالت های بیهار، راجاشان، اوریسا، اوتار، پرادش، ماها راشترا و گجورات نشان می دهد كه كمتر از ۵ تا۲۲ درصد زنان و بچه ها در مناطق روستایی و ۲۱ تا ۲۵درصد در مناطق شهری از خدمات بهداشتی برخوردارند.
برآوردها نشان می دهد كه بیماری های مربوط به بارداری یك چهارم تمام مرگ و میرهای رایج در میان زنان ۱۵ تا ۲۹ سال را تشكیل می دهد. البته دو سوم از آنها قابل پیشگیری هستند. در هند برای هر بیماری مربوط به زنان و مادران حدود بیش از ۲۰ زن از نبود امكانات بهداشتی مناسب رنج می برند. پژوهشی كه در مناطق روستایی ماهاراشترا براساس آزمایشات فیزیكی صورت گرفت نشان داد كه حدود ۹۲% از زنان از یك یا چند بیماری مربوط به زنان و زایمان رنج می برند.
●تأثیر شغل بر بهداشت مادران
شرایط كاری بر مرده زایی و به دنیا آمدن نوزاد نارس تأثیر می گذارد. كارهایی كه طی آن زنان مجبورند ساعت ها در یك وضعیت بمانند به شدت بر سلامتی باروری آنها تأثیر می گذارد. پژوهشی در ناحیه ساحلی ماهاراشترا( كه در آنجا شالیزارهای برنج وجود دارد) نشان داد كه ۴۰% از تمام نوزادان مرده در ماههای جولای تا اكتبر به دنیا می آیند. این پژوهش همچنین نشان داد كه عمده تولدها طی ماه های جولای و آگوست رخ می دهند، ماه های كاشت برنج.
●تأثیر آلودگی بر زنان
- آب و هوای آلوده و نبود بهداشت عمومی سلامتی زنان را بیشتر تهدید می كند.
تأثیر آلودگی و فاضلاب های صنعتی بر سلامتی مسأله قابل بررسی است.ساندیا ونكاتسواران در نشریه محیط زیست، توسعه و فاصله جنسیت، می گوید: سوءتغذیه عمدتا در میان زنان شایع است و میزان پایین متابولیسم و سایر مشكلات بهداشتی، در توانایی آنها در فائق آمدن بر استرس ها تاثیر می گذارد.
خطر دود ناشی از سوزاندن خرده های چوب، نخاله ها و سرگین به مدت سه ساعت برابر است با دود كردن ۲۰پاكت سیگار. در مورد زنانی كه دست كم ۳ساعت از روز را به آشپزی، خاصه در نواحی فاقد تهویه مناسب می پردازند این تاثیر شامل مشكلات مربوط به چشم، مشكلات تنفسی، برونشیت های مزمن و سرطان ریه نیز می شود.
بر اساس مطالعه ای كه توسط سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۹۱ انجام گرفت، زنان بارداری كه در مجاورت دود ناشی از سوزاندن مواد مزبور به آشپزی می پردازند تقریبا ۵۰درصد بیشتر در معرض خطر به دنیا آوردن نوزادان مرده قرار دارند.
كم خونی، شخص را در برابر ابتلا به مسمومیت ناشی از منواكسیدكربن- كه یكی از آلاینده های اصلی دود به حساب می آید- آسیب پذیرتر می كند. نظر به تعداد زنان هندی كه كم خون هستند(۲۵ تا ۳۰درصد در گروه های سنی تولیدكننده و تقریبا۵۰درصد در دوره سه ماهه سوم) این حساسیت به ابتلا به مسمومیت ناشی از منواكسید كربن كمك می كند. افزون بر این، همزمان با افزایش جمعیت، بیماری های ناشی از فضولات نظیر بیماری كرم قلاب دار شایع می شوند.افرادی كه پابرهنه كار می كنند بسیار آسیب پذیرند و تحقیقات نشان داده كه بیماری كرم قلاب دار در میان زنان روستایی عمدتا ناشی از درصد بالای كم خونی در میان آنهاست.●بی سوادی زنان
زنان و دختران در قیاس با مردان، هم به دلیل هنجارهای اجتماعی و هم به دلیل ترس از تجاوز، از آموزش كمتری بهره مند می شوند. هند بیشترین جمعیت دختران كارگری كه به مدرسه نمی روند را داراست. قانون اساسی هند آموزش ابتدایی رایگان را برای پسرها و دختران، تا سن ۱۴سالگی تعیین كرده است. این قانون مكرراً تایید و تاكید می شود اما آموزش ابتدایی در هند سراسری نیست. در كل، نرخ باسوادی در زنان ۳۹درصد و در مردان ۶۴درصد است. این میزان برای زنان در چهار ایالت شمالی بیهار، اوتارپرادش، راجاشان و مادیاپرادش كمتر از متوسط كل كشور است. این میزان در سال ۱۹۹۱ ، ۲۵درصد بود. آمارهای سال ۱۹۸۱ نشان می دهد كه كمتر از ۳/۱درصد تمام دختران (و كمی كمتر از این میزان از دختران روستایی) پنج تا چهارده سال به مدرسه می روند.
از زمان دستیابی هند به استقلال در سال ۱۹۴۷ یعنی زمانی كه كمتر از ۸درصد زنان باسواد بودند، پیشرفتی قابل توجه به دست آمد اما همزمان با رشد جمعیت، این دستاوردها كمرنگ تر شد: تعداد بی سوادان زن در سال ۱۹۹۱ در قیاس با سال ۱۹۸۱ ، ۱۶میلیون بیشتر شد.
سونالد دی زای در نشریه نابرابری جنسی و رفتار جمعیتی معتقد است كه عدم تمایل والدین برای آموزش دختران، ریشه در وضعیت زنان دارد. والدین برای عدم آموزش دختران چندین انگیزه دارند و عمده ترین آنها این است كه آموزش دختران، سودی برای والدین ندارد و نقش های آینده آنها كه عمدتاً باروری و شاید هم كار كشاورزی باشد نیازی به آموزش رسمی ندارد. هر چه پسران بیشتر آموزش می بینند دختران بیشتر به عنوان نیروی كار به خدمت گرفته می شوند. دختران روز به روز به جای برادرانشان در مزرعه كار می كنند. در عین حال آنها مجبورند وظایف معمول در خانه را نیز انجام دهند. قسمت اعظمی از تقریبا ۴۰میلیون دختر غیركارگری كه به مدرسه نمی روند وادار به انجام كار در خانه می شوند. نقش والدین عبارت است از تحویل دختری عفیف و پاكدامن به خانواده شوهر.
بر طبق Mapping progress هزینه های آموزشی در سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۲ به ۳/۸۰۱ میلیون روپیه كاهش یافت. هزینه های آموزش عمومی كه زنان در آن مشتاقانه شركت می كنند از سال گذشته تا ۵درصد كاهش یافته است. بودجه های مربوط به آموزش غیررسمی تا ۱۷درصد كاهش یافته كه این امر سبب تعطیلی بسیاری از مدارس شبانه و توقف برنامه های آموزشی بزرگسالان كه در آن زنان طبقه كارگر شركت می كنند، شده است. كاهش هزینه های دولت در آموزش عالی و تشویق و تقویت كالج های خصوصی، شانس تحصیلات عالیه را از زنان گرفته است؛ چرا كه خصوصی سازی آموزش، تنها دوره های فنی و حرفه ای خاص پسران را تقویت می كند، زیرا آنها سود بیشتری دارند.
●كار طاقت فرسای زنان
زنان ساعات بیشتری كار می كنند و كار آنها در قیاس با مردان دشوارتر است. در عین حال، مردان معتقدند زنان مانند بچه ها می خورند و كار نمی كنند.
●ساعات كار
زنان تقریبا دو برابر بیشتر از مردان كار می كنند. خدمت زنان به كشاورزی (خواه كشاورزی ناظر به معیشت و خواه كشاورزی تجاری) زمانی كه به حسب تعداد وظایف انجام شده و زمان صرف شده سنجیده می شود، بسیار بیشتر از مردان است. میزان خدمت زنان به طور شایسته توسط پژوهشی معدود كه در هیمالیای هند انجام گرفته نشان داده شده است. بر اساس این پژوهش، در یك مزرعه یك هكتاری، یك جفت گاو، هزار و شصت و چهار ساعت، یك مرد، هزار و دویست و دوازده ساعت و یك زن، سه هزار و چهارصد و هشتاد و پنج ساعت در ساعت كار می كنند. در آندراپرادش، كار روزانه یك زن كشاورز در فصل زراعت تا پانزده ساعت (از ۴ صبح تا ۸شب و یك ساعت استراحت) طول می كشد. همسر این زن، هفت تا هشت ساعت در روز (از ۵ صبح تا ۱۰ یا ۱۱ صبح و از ۳ تا ۵ بعدازظهر) كار می كند.
پژوهش دیگری در خصوص زمان و انرژی صرف شده توسط مردان و زنان در امر كشاورزی، نشان می دهد كه ۵۳درصد از كل ساعات كار در منزل توسط زنان و ۳۱درصد توسط مردان انجام می گیرد و مابقی از آن بچه هاست.
●ناملموس بودن كار زنان
كار زنان به ندرت به حساب می آید. بسیاری معتقدند كه وابستگی اقتصادی زنان به مردان قدرت آنها را در خانواده تحت تأثیر قرار می دهد. همزمان با افزایش مشاركت در فعالیت های درآمدزایی نه تنها خانواده درآمد بیشتری خواهد داشت بلكه نابرابری جنسی نیز باید كاهش یابد. این مسأله در هند بسیار برجسته تر است، چرا كه مطالعات نشان می دهد كه سطح مشاركت زنان در نیروی كار بسیار پایین است. این گزارش غلط به دیدگاهی باز می گردد كه بنابراین دیدگاه كار زنان به لحاظ اقتصادی سودآور نیست.
در گزارشی كه از سوی كمیسیون ملی خوداشتغالی زنان ارائه شد مسئول اداره تامین اجتماعی در سخنانی چنین گفته است: «هیچ زنی در بخش های غیر سازماندهی شده ایالت ما وجود ندارد.» زمانی كه این كمیسیون سؤال كرد: «آیا زنی وجود دارد كه برای جمع آوری هیزم به جنگل برود. آیا زنان در مناطق روستایی گاو دارند؟» این مسئول پاسخ داد: «البته زنان بسیاری وجود دارند كه این كار را انجام می دهند.» كار زنان برای اغلب مردم چندان نمودی ندارد.اگر تمام فعالیت ها (شامل نگهداری پرندگان خانگی و طیور، كشت غلات و جمع آوری آب و هیزم و...) را در نظر بگیریم ۸۸درصد زنان خانه دار روستایی و ۶۶درصد زنان خانه دار شهری را می توان به لحاظ اقتصادی سودآور دانست.
استخدام زنان در كارهای مربوط به خانواده عمدتاً به لحاظ اقتصادی غیر سودآور تلقی می شود و هرگونه درآمد حاصل از این كارها عموما در اختیار مردان قرار می گیرد. چنین كاری چندان در افزایش مشاركت زنان در تخصیص هزینه های خانواده تأثیر ندارد.
در پژوهشی در سال ۱۹۹۲ در خصوص كارگران نساجی خانواده محور، فرزندان پسر كه بر روی دستگاههای نساجی دستی كار می كردند پول دریافت می كردند. اما زنان و دختران مبلغی دریافت نمی كردند.
●تأثیر فناوری بر زنان
تغییر اقتصاد سنتی به اقتصاد تجاری تأثیر منفی بسیار شدیدی بر زنان دارد. بنا به گفته ساندیا ونكاتسواران، انقلاب سبز كه بر افزایش محصول برنج و گندم تأكید دارد مستلزم تغییر در درون دادها از انسان به ماشین است.
مشاركت زنان، دانش و درون دادها به حاشیه رانده شده اند و نقش آنها از مولدان اولیه كارگران وابسته تبدیل شده است.
آنجا كه فناوری وارد مناطقی شده كه زنان كار می كنند در آنجا مردان جایگزین زنان شده اند. خرمن كوبی تقریباً كار انحصاری زنان است و با ورود خرمن كوب های اتوماتیك كه تنها توسط مردان راه اندازی می شوند زنان منبع عمده درآمد را از دست داده اند. كمباین ها عملاً هیچ گونه پس مانده ای بر جای نمی گذارند، این به آن معناست كه این منبع علوفه دیگر در دسترس زنان نیست. این منبع تأثیر شدید بر كار مضاعف زنان دارد.●عدم مهارت كافی زنان
زنان به طور یكسانی به منابع دسترسی ندارند.خدمات تنها در اختیار زن ها قرار می گیرد. این امر سبب دوگانگی مداوم نیروی كار در بخش كشاورزی می شود و زنان همواره كارهایی انجام می دهند كه به مهارت نیاز ندارد. بنابر پژوهش بانك جهانی در سال ۱۹۹۱ تصور كارگران آن است اطلاعات كاری در خانواده همواره از مردان به زنان منتقل می شود كه در عمل به ندرت اتفاق می افتد. نظام مردسالار همواره تمایل دارد نقش زنان در كشاورزی را نادیده انگارد و ناكارآمدی را در اطلاعات فنی زنان كشاورز به اثبات برساند.
سوءاستفاده از زنان
خشونت علیه زنان و دختران آشكارترین گونه از میان بردن حقوق بشر در جهان امروز به شمار می رود. بحث در مورد خشونت علیه زنان جهان همانند ایستادن در آستانه یك اتاق تاریك و لرزیدن از ترس است. در عین حال با صداهای حمایت كننده اما خفه شده ای همراه است. آنجا كه خشونت با هدف ایجاد شرایطی غیرقابل تحمل اعمال می شود مسلماً پذیرش به طور گسترده پذیرش منفعلانه است.خشونت مردان علیه زنان یك پدیده جهانی است، اگر چه كه همه زنان آن را تجربه نمی كنند و بسیاری نیز آن را تجربه نخواهند كرد. در عین حال، ترس از خشونت و تجاوز عامل مهمی در زندگی اغلب زنان به شمار می رود. این مسأله در ماهیت كار، زمان آن، محل انجام آن و هویت همكاران آنها تأثیر می گذارد. در سالهای اخیر خشونت علیه زنان در هند رو به افزایش گذاشته است. در هر ۲۶ دقیقه یك زن مورد هتك حرمت قرار می گیرد و در هر ۳۴ دقیقه یك تجاوز جنسی رخ می دهد و هر ۴۲ دقیقه یك آزار و اذیت جنسی اتفاق می افتد، در هر ۴۳ دقیقه یك زن ربوده می شود و در هر ۹۳دقیقه یك زن بر سر مسأله جهیزیه سوزانده می شود.
●سقط جنین
مطالعه ای در خصوص سقط جنین در بیمارستان بمبئی نشان داد كه ۹۶درصد از جنین های دختر سقط می شوند. این درصد در میان جنین های پسر بسیار كمتر است. مقامات رسمی معتقدند سقط جنین بیش از حد جنین های دختر علت اصلی كاهش نرخ جنسیت در سراسر كشور است. در سال ۱۹۷۱ در برابر هر ۱۰۰۰ مرد ۹۳۰ زن وجود داشت. یك دهه بعد این میزان تا ۹۳۴ نفر افزایش یافت. اما تا سال ۱۹۹۱ میزان تا ۹۲۷ نفر كاهش یافت. این نرخ جنس زن یكی از پایین ترین میزان ها در جهان است.
●ضعف زنان
حمایت قانونی از حقوق زنان در برابر سنت های مردسالارانه غالبا تأثیر چندانی ندارد.
●ازدواج در دوران كودكی
ازدواج در دوران كودكی، زنان را همواره مطیع و منقاد نگه می دارد.اصلاحیه قانون محدودیت ازدواج در سن پایین در ۱۹۷۶ حداقل سن ازدواج دختران را ۱۵ تا ۱۸ سال و پسران را ۱۸ تا ۲۱ سال تعیین نمود. اما در نواحی روستایی ازدواج های غیرقانونی همچنان رایج است.
در برخی مناطق روستایی تقریباً نیمی از دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله ازدواج می كنند. به دلیل فشاری كه بر زنان جهت اثبات بارداری آنها از طریق انعقاد نطفه به محض ازدواج وجود دارد، ازدواج دوره نوجوانی برابر است با بچه دارشدن در دوره نوجوانی.
در مقاله ای كه در ماه مه ۱۹۹۸ در نیویورك تایمز چاپ شد، چنین آمده است: «ازدواج در دوره كودكی به رخوت اجتماعی كه سبب می شود هند در مورد حقوق زنان عقب بماند، كمك می كند. این مسائل شامل بالارفتن نرخ تولدها، شیوع فقر و سوء تغذیه، افزایش بی سوادی و مرگ و میر نوزادان و پایین رفتن سطح زندگی، خاصه در میان زنان روستایی می شود.
این مقاله، پژوهشی را معرفی می كند كه در سال ۱۹۹۳ انجام گرفته است. بر اساس این پژوهش، از بیش از ۵هزار زن كه در راجاشان به سر می برند، ۵۶ درصد پیش از ۱۵ سالگی ازدواج می كنند. ۱۸درصد آنها باسواد هستند و تنها ۳ درصد، از شیوه كنترل بارداری غیر از استریلیزه كردن استفاده می كنند. ۶۳درصد از بچه های زیر ۴ سال این زنان به شدت سوءتغذیه دارند. هر ساله هشدارهایی از طرف مقام های حكومتی داده می شود مبنی بر اینكه ازدواج كودكان، غیرقانونی است اما این اقدامات تأثیر چندانی ندارد.در این مقاله، مصاحبه ای با مردی كه هفت دختر داشت به عمل آمده است. این مرد به منظور تهیه جهیزیه برای ۶تن از دخترانش كه بین ۴ تا ۱۴ سال سن داشتند، ۶۰۰۰۰ روپیه قرض گرفته است. او گزارش داده كه عروسی یعنی اینكه مرد می تواند به رشد دخترانش امیدوار باشد بدون آنكه با حمایت مالی از آنها به دام فقر بیفتد.
●جهیزیه
زنان از طریق جهیزیه همواره مطیع اند و حتی در حق آنها خیانت می شود. در هند سالانه ۶۰۰۰ جنایت درمورد جهیزیه انجام می گیرد. این واقعیت به رغم وجود قانون ممنوعیت جهیزیه به مدت ۳۳ سال همچنان رواج دارد و عملاً هیچ نوع تبصره ای ذیل این قانون وجود ندارد. از آنجا كه هم جهیزیه دهندگان و هم جهیزیه گیرندگان بنا بر قانون موجود، محكوم به مجازات هستند، هیچكس حاضر به شكایت نیست. تنها پس از مرگ ناشی از جهیزیه است كه شاكیان، خود را مشخص می كنند. برآوردها نشان می دهد كه میانگین جهیزیه، امروزه ۵ برابر درآمد سالانه خانواده است و هزینه بالای عروسی و تأمین جهیزیه، علت اصلی بدهكار شدن خانواده های هندی است.
در مقاله ای كه در دسامبر ۱۹۹۷ در نشریه India today تحت عنوان «ربانیان ثروت ناگهانی» انتشار یافت می خوانیم: «زنی در آتش سبب مرگ ناشی از جهیزیه می شود و بزرگترین جنایات اجتماعی را پدید می آورد».
این مسئله آفت بدی برای شبه قاره محسوب می شود اما به رغم تمام تلاش ها جهت برقراری عدالت، تعداد این آفت ها همچنان رو به افزایش است. همزمان با اینكه پولدار شدن سریع به ورد جدیدی تبدیل می شود، جهیزیه به ابزار كاملی برای پیشرفت مادی تبدیل می گردد. پژوهشی كه توسط گروهی از متفكران موسسه ارتباطات و توسعه انجام گرفته، حاكی از آن است كه میزان تبادل جهیزیه در میان طبقات بالاتر، روز به روز بیشتر می شود. اما ۸۰ درصد مرگ و میر ناشی از جهیزیه و ۸۰ درصد خشونت های مربوط به جهیزیه در میان طبقات متوسط و پایین روی می دهد.
●طلاق
طلاق گزینه قابل قبولی نیست.طلاق نادر است و نشانه شكست شرم آور زن به مثابه همسر و دختر قانونی است. در سال ۱۹۹۰ زنان مطلقه ۸ درصد كل جمعیت زنان را تشكیل می دادند. زنان چندان حقی در امر طلاق ندارند. به هنگام طلاق، زنان هیچ حقی در مورد خانه یا سایر دایره های مربوط به زن و شوهر ندارند. در واقع خدمات آنها به حفظ خانواده و جمع آوری اموال خانوادگی نادیده گرفته می شود.
●میراث
حقوق زنان درمورد ارث محدود است و غالباً نادیده گرفته می شود. در اواسط دهه ۱۹۵۰ قوانین شخصی هندو كه ناظر به تمام هندوها، بودایی ها، سیك ها و جین ها است، كاملاً مورد تجدید نظر قرار گرفت. چندهمسری ممنوع شد و به زنان حق ارث، انتخاب و طلاق داده شد. به رغم قوانین مختلف حامی حقوق زنان، تلقی های مردسالارانه مرد سنتی همچنان غالب است و خاصه در محیط خانه به شدت اجرا می شود. بر اساس قانون هندو، پسران سهم مجزایی در ارث اجدادی دارند اما سهم دختران بستگی به سهم پدرشان دارد. از این رو یك پدر می تواند با انكار سهم خود از ارث اجدادی، دخترش را از ارث محروم كند اما سهم پسر محفوظ است. افزون بر این، دخترانی كه ازدواج می كنند و حتی آنهایی كه با خشونت شوهرانشان مواجهند، حق سكونت در خانه اجدادی را ندارند. حتی قوانین ضعیفی كه از زنان حمایت می كنند چندان كارآمد نیستند و در نتیجه عملاً زنان نمی توانند صاحب زمین و اموال شوند؛ زمین و اموالی كه خود منبع درآمد و امنیت اقتصادی در درازمدت خواهد بود. برخی دولت ها به بهانه جلوگیری از پراكندگی امور زراعی، بیوه ها و دختران را از به ارث بردن زمین كشاورزی محروم كردند.
●مؤسسات Panchayat Raj
اولین اولویت كشور باید قدرت دادن به زنان در حكومت باشد. این مسئله تنها منبع عمده طبقه اجتماعی است كه ما نیم قرن است كه آن را كنار گذاشته ایم.
مای شانكار آیار روزنامه نگار شاغل در نشریه India today می نویسد: «در اثر اقدامات موسسات هندی Panchayat Raj (PRI) یك میلیون زن، فعالانه در سیاست هند مشاركت دارند. مواد ۷۳ و ۷۴ قانون اساسی كه یك سوم كرسی های مجلس را برای زنان تضمین می كند تجربه اجتماعی بی نظیری را هدایت می كند كه در بیش از پانصدهزار روستا اجرا گردید و ششصد میلیون نفر را در بر گرفت. از زمان ایجاد نظام سهمیه بندی، زنان محلی ۴۳درصد كرسی ها را به خود اختصاص داده اند. این امر سبب گزینش تعداد بیشتری از زنان در سطح ملی و منطقه ای و استانی شده است. از آغاز به كار PRI درصد مشاركت زنان در سطوح مختلف سیاسی از ۴تا ۵ درصد به ۲۵ تا ۴۰ درصد افزایش یافته است.
به گفته یكی از نویسندگان هند به نام دواكی جین، تبعیض امتیاز بندی مثبت PRI شتاب تحول را دوچندان كرده است. ورود زنان به حوزه حكومت محلی آن هم به تعداد زیاد(عمدتاً بیش از ۳/۳۳ درصد) و موفقیت آنها در مسائل سیاسی و چالش های مختلفی نظیر پیروزشدن بر نامزدهای مرد این باور را در هم شكسته كه زنان به سیاست علاقه ای ندارند و فرصتی برای رفتن به همایش ها ندارند یا نمی توانند امور مربوط به فرآیندهای خبری و سیاسی را بر عهده بگیرند. PRI به ما حقیقتی محوری را یادآور می شود و آن اینكه قدرت چیزی نیست كه در دست افراد باشد بلكه باید به مذاكره گذاشته شود و بعضاً باید از دست قدرتمند خارج گردد.به رغم ترس هایی كه در مورد زنان انتخاب شده وجود دارد، در اینكه آنها رهبران كار بدون فكر و حساب شده هستند، داستان های موفقیت آمیزی كه PRI ارائه می دهد قابل ملاحظه اند.
در پژوهشی كه با حمایت مالی دولت انجام شد مشخص شد كه دو سوم رهبران زن انتخاب شده، فعالانه در امر یادگیری تدابیر سیاسی و شیوه های اعمال قدرت شركت می كنند (پژوهش مذكور در ۱۸۰ روستای ایالت های اوتارپرداش، راجاشان و مادیاپرادش انجام گرفته و توسط مركز ویژه توسعه مطالعات زنان در دهلی نو هماهنگ شده است). نولین هیزر (مدیر اجرایی UNIFEM) می گوید:«این امر یكی از بهترین ابتكارات در حوزه دموكراسی عمومی در جهان است». گروه تاریخ ناحیه یک کرمانشاه...
ما را در سایت گروه تاریخ ناحیه یک کرمانشاه دنبال می کنید

برچسب : وضعیت,زنان,هند, نویسنده : ahistoryn1k1 بازدید : 303 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 4:20